کاش ایران مستراح نبود*
یک زمانی بود که میگفتم دختر ها و پسر ها باید از سنین پایین دوستی
هارا تجربه کنند و از این نظریه تا پای مرگم دفاع میکردم.ولی حالا نظرم
کاملا نقطه ی مقابل این نظریه شدست...
هنوز هم میگویم که خیلی خوب بود اگر دختران و پسران میتوانستند روابط را تجربه کنند ولی در ایران نه.
وقتی در کشورمان هیچ زمینه سازی برای این گونه روابط نمیشود وقتی دخترها و پسر ها برای هم مثل قاره ی آمریکا برای آدم و هوا هستند چگونه میشود در سنین نوجوانی اجازه ی رابطه ی عاشقانه به آنها داد؟؟ دخترانی که از کودکی از پسر ها میترسند و با رفتن به مدرسه کاملا از دنیای پسر ها جدا میشوند(توصیه میشود رجوع شود به این پست)و پسرانی که دختران برایشان مثل موجوداتی ظریف و بی اراده میماند.خصوصا در ایران که همیشه به پسران یک پوئن مثبت داده میشود و همیشه احساس برتری نسبت به دختران دارند.(پسر پسر قند عسل- دختر دختر کپه ی خاکستر)
وقتی کودک ایرانی با این ذهنیت بزرگ میشود و در ۱۳ سالگی تازه دختر و پسر را میشناسد پسر برای سرگرمی به سراغ دختر میرود چون او را هنوز همان موجود کوچک و بازیچه میپندارزد و دختر نوجوان برای کشف این راز به سراغ او میرود که محدودیت های خانواده ی ایرانی را پایان دهند. نام این احساسات راعلاقه میپندارد و شکل رابطه کم کم عوض میشود اسم هایشان به [عزیزم] و [عشقم] تبدیل میشود و چون قد کشیدند و اندمشان شبیه مادرها و پدرهایشان شده خود را شبیه مادر و پدرشان میپندارند و سعی میکنند رابطه ی دوستانشان را شبیه آن ها کنند. دریغا که با گذشت هر سال تفکر فرد نوجوان نسبت به جنس مکمل که در روانشناسی هرگز و هرگز جنس مخالف نامیده نمیشود کامل تر میشود.
اگر در ایران زمینه درست میشد از ۵ سالگی در کنار یکدیگر رشد میکردند اگر دوران دبستان را کنار یکدیگر میگذراندیم و هرگز از هم جدا نمیشدند اگر مثل آلمان در کتاب های علوم دبستانشان عکس از اندام های یکدیگر میدیدند و درسش را میخوانند حالا همین خود ِشما هم با خواندن ِاین جمله ی من (یک جوری) نمیشدید... اگر یکدیگر را از کودکی لمس میکردند و یک دختر میتوانست انگار که پسر دقیقا دوست ِ دختر ِ اوست با او تماس بگیرد و از درس حرف بزند و... هیچوقت در ۱۳ سالگی جنس مکمل برایش ناشناخته نبود... عقده نبود...
وقتی شما کارکرد با اسیدسولفوریک را نمیدانید وقتی در اختیار یک دختر یا پسر ۱۵ ساله میگذاریدش با اسید فاجعه می آفریند ولی اگر در کودکی همه چیز برایش ملموس میشد هرگزو هرگز در نوجوانی فاجعه نمی آفرید و اسم خودش را شکست خورده در عشق و در زندگی نمیگذاشت.هرگز اشتباه نمیکرد...
بدون زمینه ی کودکی هرگز نمیشود در نوجوانی با جنس مخالف تنها ماند.
از دبیرستان که با دیوار های بلند و سیم خار دار از یکدیگر جدا شده ... پا گذاشتن به دانشگاه و همکلاسی شدن با یکدیگر نیز اختلال بر انگیز است و تنها عاملی که باعث میشود فاجعه ها کم تر شود رشد عقلانی ِ جوان است و این که عنصر (احتیاط شرط عقل است) به او اضافه شده.
* پرگار ۱ در پاسخ به نویسنده ی پست (مستراحی به وسعت یک سرزمین ) آمده است.
هزاران ماشالا مهشید با این تحلیل عمیق ...
میدونی مهشید توی یک سن خاص ، آدم هر چه قدر هم محبت دیده باشه دلش میخواد که نوعی محبت از طرف جنس مخالف رو تجربه کنه و این تجربه بد نیست اما خب توی ایران مخربه اغلب ... ببین توی خارج دو نفر با هم سالهای سال دوستن و حتی با هم زندگی می کنن و با دختر / پسرهای دیگه ارتباط معمولی دارن اما دوست دختر / پسر اغلب فقط یکیه ... ملت توی ایران ( الان بهتر شده باز ) تعداد دوست دختر / پسر رو کلاس می دونن و به جنبه های عاطفی و عقلانیش فکر نمی کنن .
هر دفعه این متنو می خونم یه حالی می شم.
احساس می کنم حرفای دل خودمه.
از ما که گدشت ولی امیدوارم یه روز بیاد که ایرانم آراد بشه.آدماش وافعا آدم بشن.
مهشیـد عزیز... مسئله را تـو بـا تمـام وجـود تلاش کـردی برای خـود و بـه نفـع دیـدگـاه خـود تحلیل کنـی!! اینکـه فرهنگ سـازی می بایست از سنین پـایین تر آغـاز شود را هیچ کس شکی نـدارد. امـا نباید نقشی که مـا در بلـوغ فکری خود داریـم را نیز فراموش کنـی! می توانـی به راحتی همه چیز را از بیخ بن در ذهن نـابـود و تخلیه درونـی کنی! می توانـی به راحتی مسئله را به (احتیـاط شرط عـقـل است) تقلیل دهـی! امـا مگـر مسئله جز این است که در نهـایت خـود مـاییـم که "حـداقل" بر 50% دیـدگـاه ها و تجربه های خـود نقـش داریـم!؟ در مورد همـان کشـورهایی که از آنها بعنوان نمـونـه ای برای پیشبرد صحیح این روابط نـام می بـری، بلـه.. بنیان تلاش برای فرهنگ سازیشـان درتس است ولیکن وقتی درگیر و دار این مسـائل در سنین بالاتر قرار می گیرنـد، دست کمی از مـا نـدارند و آنچـنـان که تو فکر می کنـی برخـوردشان موفقیت آمیز نیست. انـدکی درنگ می کـردی و آرام تر پیش می رفتـی! برای بسیـاری از دختـران مسئله این چنین است که تو می گـویی و برای بسیاری از پسران هم دقیقـا نقطه ی مقـابل رقـم می خـورد! شکی در این نیست زنـان و دختـران مشکلات بیشتری را متحمـل می شـونـد ولی این برخورد تو دقیقا آیـا برخـورد همـان "مـا مـردانـی" نیست که بـا شما چنین کـردیـم! هیچ وقـت به دشمن خـود تبـدیـل نشـو... تو می توانـی همـانطور که دوست داری ببینی، تحلیل های روانشناسی را آنطور که می خواهی قبـول کنی. هر انسـانی می توانـد روی دیـواری تمـاما سپیـد، نقطه ی سیاهی بیـابـد، حتی اگـر موجـود نبـاشـد!!! اما در نهـایت آیـا نبـایـد واقـع گـرا بـاشیـم و تنها برای تحت تاثیر قرار دادن به منظور به کرسی نشـادن حرف تلاش نکنـیـم؟!؟
در نهـایت فرصت آگـاهی یـافتـن را هیچ کس و هیچ وقـت از مـن و تـو و امثـال مـا نگرفته انـد... و بـه انـدازه ی کـافی برای آگـاهی هایی میـانـه در ایـن موارد منـابـع موجـود است! امـا در نهـایت همیـن خـود مـا نیز هستیـم که به سـراغ ایـن چنین مسـائلی نمی رویـم! اگر قصد بر تـابـو شکنی است، پس چـرا مـا درست عمـل نمی کنـیم و درست بر خلاف آنـانی که می گـوییـم : از آن سـوی بـام می افتـنـد، خـود در حـال سقـوط از سـوی دیگـریـم!
اسکار نقد رو میدم به تو.
حال کردم با تحلیلت!
عزیزم
تازه موفق شدم وبت رو باز کنم ! دیشب اومدم ولی نتونستم نظر بدم ... امروز هم نمیشد اصن تا الان ...
نوشته هات رو بعداْ میام میخونم !
فقط ... چی شدی یهو ؟! خووبی مهشید ؟! همه چی مرتبه ؟!
تصور کن از فردا بگن مام مثل بقیه کشورا این محدودیتا رُ نداریم. تا یکی-دو سال بعد شاید جوگیریمون خوابید ولی من که تا حدودی با همین موافقم!-تا حدودی و نه کامل-
یا خب اینکه دختر و پسر ۱۳-۱۴ سالکی نسبت به هم کنجکاو میشن ربطی به این دور بودن نداره. یعنی به نظر من.
در کل ما -که اینجوری بزرگ میشیم(البته نه با این شدت!)- خیلی وقتا توی رابطه هامون به خاطر اینکه تازه به هم رسیدیم جوگیر میشیم واقعا. یه سری هیجانات رُ با احساس اشتباه میگیریم و اولین تغییر رُ میذاریم پای عشق!
اگه راه رفع این توهم همینه که تو میگی خب باشه قبول!
به به! بلاگ اسکایی عزیز . . .
واسه همه آدرس گذاشته بودی الا من!
در کل! موفق باشی و خودتو وفق بدی با شرایط جدید!
میـم عزیز... خیلی دوسـت داشتـم تـو هـم ایـن نقـد مـن رو بـه نقـد بکشی تـا بـا هـم بیشتر پیش بریـم و مسـائل بیشتـری رو بـا هـم بشکـافیـم و بـا هـم بیشتر یـاد بگیـریـم... بـا ایـن حـال همیشـه خـوشحـال میشـم مطالب بحث انگیزت رو بخـونـم...
امیـد وارم ایـن نقـد ام هم حقیقتـا به کـارت اومـده بـاشـه...
نویسـا بـاشی.
هنوز حمزه نوا مربی ورزشه؟؟!!!
ای بابا !
خوش میذگرونین اونجا؟ من اینجا حالم گرفته است!
باید بروم الان پدر گرامی میرسد!
منم تجربی ام!
M@hshiD joon delam vaqean tang shode vase hame
چرا گوشیت خاموشه؟!
من هرچی بیشتر بهت زنگ میزنم عصبی تر میشم!
اگه هنوز نشناختی باید بگم من و ساناز اسمی خانی و شبنم نجفی جلوی تو و سپیده مینشستیم!
دلم برات سوخت!
تازه داشتی از شر من خلاص میشدی مث اجل معلق بالا سرت سبز شدم!



لا اقل بلاگفا تو شکلکاش گریه و گل داره من اونا رو بیشتر دوس دارم!
قول میدم آخریشه!
انگار کامنت اولم نیومده....
سلام عزیزم!
چطوری؟
من شمالم دیگه!
تجربی هستم ولی زیاد از رشته ام مطمئن نیستم !
تو که میگفتی حوصله نداری و وقت نداری و ... پس حالا چی !؟تو که آخرش وب رو زدی فدای تو!
من هیچوقت تو و سپیده رو فراموش نمیکنم
چون خواهی نخواهی تاثیرات خوب زیادی روی من گذاشتید!
امسال برخلاف سال های قبل نشستم و منتظر معدل زیر 18 هستم!
اعصاب خراب/افسرده/مریض/ دیگه چی میخواستی؟!
راستی مهشید هنوز مینویسی؟
من یه داستان دادم مدرسه منتخب شد رفت اداره!
امروز فردا(شایدم پس فردا) میذارمش رو وب
به دوستای منم سر بزن خیلی باحالن !
راستی وب اشکان صادقی رو دیدی ؟
تا حدودی سوالامو جواب میده!
تو پیوندام هست.
راستی تسلیت میگم فردا اربعینه.
من هنوز پر حرفم!(آن شرلی باموهای خرمایی!)
آره هنوز خنده هات و حرفات یادمه دختر!!
... نه دیگه اون جوری نمی نویسم...
مهشید جان باز هم سلام.
میخوام کمی جدی در باره ی این آپ باهات صحبت کنم.تو منو میشناسی و میدونی من علی رغم اینکه به این خط قرمز ها معتقدم ولی خشکه مقدس و متحجر نیستمو خانواده ی روشنفکری دارم.. ببین تا حدودی حق با توست ولی نه این قدر . تو فقط شرایط اجتماعیشو در نظر گرفتی نه شرایط دینی .
میخوام منم از شرایط اجتماعی حرف بزنم و از این جنبه بهش نگاه کنم.
شاید این عقده ای که تو ازش حرف میزنی دلایل دیگه ای هم داشته باشه- به نظرت چرا آمار بچه های بی پدر در انگلیس و فرانسه سر به فلک کشیده؟ دلیل طلاق های این چند سال اخیر که رشد صعودی داشتن چیه؟
همه ی اینا بر میگرده به تربیت صحیح فرزند - به پاکدامنی (چه زن چه مرد قبول کن که پاکدامنی و حیا برای هر کس لازمه) حتی در جوامع اروپایی هم خط قرمز و حدودی مشخص شده برای این موضوعات / در ایران هم بله اگر کمی کمتر سختگیری میشد و یک سری تدابیر بهتر اندیشیده میشد باید بگم وضع از این بهتر بود.
من متوجه نمیشم تو خودت با این موضوع روابط دختران وپسران در این سنی که ما الان هستیم و به قول تو عقده دارن خیلی ها موافقی یا مخالف.
در کل من با نظر دانته موافقم .چیز های زیادی دارم که بگم ولی میدونم نه اینجا جاشه و نه این کامنت طاقتشو داره.
به هر حال با نظر تو تا حدودی -دقت کن گفتم تا حدودی -مخالفم و فکر میکنم که باید تدابیری اندیشیده بشه که این موضوع رو حل و فصل کنه
اگر دختری عقده داره- اگر پسری میخواد سو استفاده کنه /اگه... / به خاطر اینه که ایمان از بین رفته . . دقت کن که ایمان فقط مربوط به دین ما نیست
در ادیان مختلف ایمان به شکل های مختلفی تعریف شده و در همه ی جوامع افراد متدینی وجود دارند که اگر این افراد تعدادشون بیشتر بود یا مردم بیشتر به مسائل آیینیشون دقت میکردن الان خیلی از این اتفاقات نمی افتاد.
به زودی آی میذارم که اندکی به این موضوع مرتبطه و خوش حال میشم که هر روز بهم سر بزنی
up ro gozashtam !
albate nemidunam mortabete ya na
سلام عزیزم ..


به به ! چه بحث ِ چالش برانگیزی ! و چه اسم ِ به جایی هم گذاشتی !
پرگار ، مثه پرگار های بی بی سی !
خیلی حرف دارم واسه گفتن .. ولی خب ..
منم معتقدم به اینکه دخترا و پسرا رو نباید در دوران ِ دبستان از هم جدا میکردن .. چون همینا باعث شد فک کنیم به اینکه " چر ما رو از هم جدا کردن ؟! چرا بینمون حجاب کشیدن ؟! " .. و خیلی چرا های دیگه ...و اینکه جنس ِ مخالف واسه هم تو ایران به صورت ِ عجایب و موجوداتی مرموز و ناشناخته در بیان !! ولی دوران ِ دبیرستان نه .. دوران ِ دبیرستان و بلوغ ِ کامل ِ جنسی احتیاچ به یه خط ِ قرمز هایی داره .. هر چند نا محسوس و البته باید کنترل شده و حساب شده باشه ... حتی در خارج از ایران ! درسته که به اونا از بچگی یاد میدن که این اندام ها چین و به چه کار میان ، اما اونا هم وقتی اندام ِ یه پسر یا یه دختر رو ببینن هم " یه جوری " میشن ! (ببخشید خواستم سانسوز نکنم هیچی رو ! :دی) اونا هم فیلماشون درجه بندی داره .. مثلا میبینی فیلم ِ Rated R ِ ! یعنی باید بالای 18 سالت باشه و ببینیش ! یعنی اینکه اونا هم میفهمن " بچه ی چشم و گوش بسته " یعنی چی !! هر چند ، همین جدا کردن ِ اطفال در دوران ِ دبستان ، باعث شده چه چیزای وحشتناکی این روزا بشنویم ! شاید باورت نشه ولی یه بار یه پلیسه اومده بود مدرسمون برامون حرف میزد و میگفت یه دختر ِ پنجم دبستان حامله شده !! اوج ِ فاجعه رو درک میکنی ؟؟! پنجم ِ دبستان ... واسه من یعنی سن ِ بازی و شیطنت های بچگانه همراه با چاشنی ِ دخترانگی ! یعنی همین ! اما الان ...
خلاصه .. این اتفاقایی که بین ِ دخترا و پسرای کم سن و سال میفته این روزا بیشتر ناشی از عقده س ! نمیگم همش ولی بیشترش ! و خیلیا هستن که هنوز معنای عشق رو درک نکردن و میگن عاشقن ! بعد فرداش میبینی چه شده و چطور شده و ... عشق یه احساس ِ مقدسه ... و گرچه مسائل ِ جنسی هم درش بی تاثیر نیستن ولی این مسائل همه چیز نیست ... باید به هرچیزی بی طرفانه نگاه کرد ... رابطه داشتن هم به جا و شرایط ِ خودش مطمئنا خیلی خوبه و برای هر دو طرف لذت بخش و مفرحه ! ولی امان از اون روزی که ....
منتقد باشی !
سلام!
خودت بودی؟
میشه آدرس وبتم بذاری؟قربونت برم! اونجا سر کار گذار زیاد میاد!
ممنون آره
به خاطر اون کام چالشیم که ناراحتت نکردم؟
ولی وقتی تو این بحثها وارد میشی باید انتظار هر نظری رو داشته باشی!
راستی عکس واقعی چاپلینو دیدی؟ خیلی خوشکله!
به سبک خودت:
هی دختر!
با خط درشت تر بنویس چشام لوچ شد!
بماند که دوستام از خودم از این بابت شاکین!
اینجاست که میگن:"دیگ به دیگ میگه روت سیاه"
اشکان صادقی رو یادته؟
به وبش سر بزن / یه نیگا بنداز به پستاش و دوسه تا جوابی که به کامنتاش داده!
انقدر آدم عوضی ایه که نگو
کامنت منو تایید نکرد چون فقط گفته بودم میشه برنامه ی طنز فرهنگی هم ساخت /همین!
آخه یارو از برنامه های طنز رفته تو برنامه های فرهنگی.
این افسرده منو افسرده کرد!
واگر نه من الان بالانس میزدم به جای این که گوشه نشین بشم و وب بزنم.
اعصابم بد خورده مهشید/و انگار اعصاب تو هم...
چون گوشیت هنوز خاموشه...
با معرفت 2 دقیقه روشنش کن اس ام اسایی که حتما تا حالا پریده رو بخون!
وای که بعظی وقتا خودم از پر حرفیام خسته میشم...
ولی چه میشه کرد!؟
واقعا همین طوره
اما با اون حال کشورای دیکه باز هم این مشکل رو دارن
حالا علاوه بر اون یه مشکل دیکه هم دارن
خانواده باشیدکی
میدونم اینجا هم طلاق زیاده
اما اونجا اصلا ازدواج صورت نمیکیره
اصلا مفهوم خانواده مرده
نمیدونن جی هست اصلا
هر کی واسه خودش زندکی میکنه
نمیدونم واقعا علت این مشکلات کجاس