نیمکت سفید

چون میگذرد غمی نیست . . .

نیمکت سفید

چون میگذرد غمی نیست . . .

سیبیل بابا نامیزونه

 تمام نمره های 20 مال من است.
تمام پیتزاهای بزرگ مال من است.
تمام دوچرخه های کورسی مال است.
تمام بادبادک های قشنگ مال من است.
تمام چترهای جهان مال من است.

امام در تمام جهان دوستی ندارم که با من پیتزا بخورد.
با من دوچرخه سواری کند
با من بادبادک هوا کند.
و با من در باران راه برود. 

 

از کتاب ِ سیبل بابا نامیزونه نوشته ی منوچهر احترامی  

ناشر : گل آقا 

برگزیده اولین دوره ی کتاب سال طنز
برگزیده شورای کتاب کودک
منتخب کتابخانه ی بین المللی مونیخ

نظرات 4 + ارسال نظر
آن شــرلــی 11 اسفند 1389 ساعت 04:17 ب.ظ

شاید باید یه جا نوشت این ذهن مشغولیا رو ... روی یه تیکه کافذ ... توی یک پاتوق کاغذی که داریم و یا هرجای دیگه . شاید کمکت کنه !

آن شــرلــی 11 اسفند 1389 ساعت 04:19 ب.ظ

عاشق پروفایلت شدم من .... چه قد عکس گرفتن رو دوس دارم . حیف که این روزها ، صحنه ی زیبا نمیبینم !

آن شــرلــی 11 اسفند 1389 ساعت 04:20 ب.ظ

راستی اسمتو خلاصه شده دوس ندارم . مهشید خیلی قشنگ تر از مهی هستش ....

سپیده مهی دوست داره...

چی کارش کنیم ... به قول قدیمیا خاطرشو خیلی میخوایم!

یکتا 11 اسفند 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://yekta-narvan.blogsky.com

سیبیل بابای منم نا میزونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد